Draconian - The Marriage Of Attaris
Draconian
Sovran
9. The Marriage Of Attaris
برا دانلود میتونید کلیک کنید :|
You cannot hide from a grace already perceived
That’s a fierce grace indeed
And you cannot hide a tree that is growing
Valiantly stretching for the stars
Angles weep as they count your scars
تو قادر نیستی بعد از درک یک زیبایی، از آن پنهان شوی
و آن، قطعا زیبایی سترگی است
و قادر نیستی درخت جوانی
که شجاعانه در پی ستاره ها دست دراز کرده را
پنهان سازی
فرشتگان اشک می ریزند
درحالی که زخم هایت را می شمارند
These rivers of blood
Fields scorched to ash
Lament of life; a love song
We all share our sorrows
In light suspended
Smiling at the ever dying sun
این جویبار های خون
و زمین های سوخته به خاکستر
مرثیه ای بر زندگی؛ یک شعر عاشقانه
ما همه ی اندوهمان را سهیم هستیم
و زیر نوری بی جان
رو به خورشیدی لبخند میزنیم که تا ابد غروب میکند
Flakes of snow are melting
On the top of your eyes
Shedding heaven’s tears
The tracks we left
Almost buried now
برف ها روی چشمانت آب میشوند
و اشک های بهشت را جاری میسازند
رد پاهایمان که ترکشان کردیم
تا کنون حتما دفن شدند
This is a beautiful place
Here Cassiel wedded winter
So man could grieve
So man could see
These trees are dark and old
In solitude unified
Licking the ground
Tasting the rough cold wind
So man could breath
These trees are dark and old
In solitude unified
Licking the ground
Tasting the rough cold wind
So man could breath
اینجا مکان زیباییست
اینجا زمستان عروس فرشته ی اشک ها شد
تا انسان بتواند غم را تاب بیاورد
تا انسان بتواند ببیند
این درختان تیره و پیرند
و در تنهایی متحد
زمین را می لیسند
باد تند و سرد را می چشند
تا انسان بتواند نفس بکشد
There’s no masquerade in your silence
Just pages filled of winter
The seed of ascendance are hiding
Let’s drench the hours!
در سکوت تو هیچ نقابی نیست
تنها صفحاتی است لبریز از زمستان
دانه های صعودمان پنهان میشوند
بیا ساعت ها را بخیسانیم!
These wastelands of dusk
Oceans bled and barren
Lament of life; a love song
The only death awoken
A fear of transcendence
Keeps us from the rapture of one
این بیابان های غروب
اقیانوس های خون آلود و بی ثمر
مرثیه ی زندگی؛ یک شعر عاشقانه
تنها مرگی که زنده است
ترس از برتری
ما را از خلسه و حیرتش باز میدارد
And the blood of the sphere
It emptied their mouths
Drowning the world
و قدرت خون
دهان هایشان را خالی
و جهان را غرق کرد
Hammer me down as pillars
Veiled from creation unchanging
Patching the holes and the cracks
Tightening the rope around your necks
And we see mankind aimlessly breeding
Desperately bleeding
Erasing you, erasing me from here
مرا همچو ستون هایی به زیر بکوب
و از مخلوقی تغییر ناپذیر پنهان کن
درحالی که چاک ها و روزنه ها را میبندی
و طناب را دور گردنت سفت میکنی
و انسان ها را مینگریم که بی هدف میزایند!
و بی امید خونریزی میکنند
تو را از یاد میبرند
و مرا از اینجا پاک میکنند
So tired, so tired…
I need to feel the freezing blue
Leave me here!
Let the coming of spring
Carry me back to earth
Leave me here!
خسته ام.. خیلی خسته ام..
میخواهم آن آبیِ سرد را احساس کنم
اینجا مرا رها کن
بگذار آمدن بهار
مرا به زمین بازگرداند
اینجا رهایم کن